طبق روایات پیامبر خاتم (ص) یک شب با جبرائیل از مکه به بیت المقدس و از اونجا به بهشت و جهنم با وسعتی غیرقابل تصور و سپس به ملاقات با خدا میره (که همه به این امر معتقدیم).
داستان کامل شب معراج رو همه دوستان بهتر از من میدونن.
طبق گفته بزرگان گذشته چراغ آینده ست.
یه استاد داشتیم پروفسور فیزیک کوانتوم بود نقل میکرد که وقتی ماجرای شب معراج رو برای انیشتین تعریف میکنن بسیار شگفت زده میشه و میگه هزار وسیصد سال پیش نسبی بودن زمان رو پیامبر شما مطرح کرده و حالا پس از قرن ها توسط یه غیرمسلمان اثبات شد.
حالا زیاد مغزتون رو درگیر نسبیت نمیکنم که طولانی میشه میخوام یه مطلبی که چند روزه فکرمو مشغول کرده رو بگم که ما این «گذشته» که چراغ آینده هم هست رو کلا فراموش کردیم. و داریم توی ظلمات و تاریکی به بیراهه میریم.
گذشته داره تکرار میشه و ما داریم همون راه اشتباه اعراب 1400 سال پیش رو میریم .
یه زمانی معاویه توسط ابوموسی اشعری به عنوان خلیفه و امیرالمؤمنین تعیین شد و امام زمان سالها برای این مردم جاهل سر به چاه کرد و گریست و مردم رهرو معاویه شدن و معاویه با ظاهری اسلامی و درونی شیطانی، بیت والمال رو میبلعید و دین رو اونجوری که دوست داشت و به نفعش بود تعریف و تحریف میکرد.
عمروعاص قرآن بر نیزه کرد و مردم از پشت به امام زمان خنجر زدن و چند ضربه مانده به پیروزی شکست خورد.
سپاه یزید نفراتی بودن که روز عاشورا برای جنگ با امام حسین (ع) غسل کردن و پیشانیهایشان از زیادی سجده کبود شده بود.
واقعا حُر چطور به این بصیرت رسید و آخرین لحظه از لشکر یزید جدا شد؟ والان ما تو لشکر معاویه ایم یا یزید یا از اون نفراتی که شبانه فرار کردن یا
درباره این سایت